امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

هدیه آسمانی ما

تو همه هستی من هستی من تو همه زندگی من هستی

قند عسلم روزهایی که سر کارم دلم برات بی نهایت تنگ میشه برای اون شیرین زبونی های عسلت که آدم دلش میخواد بخورتت برای وقتایی که به من میگی مامان جون جون جون جون وقتایی که یهو داد میزنی سماااااااااااااااااااننننننننننههههههههههه برای وقتایی که یهو میایی و بی مهابا شروع میکنی به بوس کردن مامان الهی مامان فدای اون قلب مهربونت بشه چند روز پیش دایی بغلت کرده بود و هی داشت بوست میکرد داد زدی به دایی جون جون اذیت نکنننننننننننننننن اگه بخوام شیرین کاری هاتو بگم هر روز باید بیام و 10 صفحه ای بنویسم ولی فقط انقدر میگم که انقدر شیرین شدی که دلم میخواد همه لحظه هام محکم تو رو تو آغوشم بگیرم و بووووت کنم دلم میخواد با همه ذرات وجودم داد بزنم پسرکم...
17 شهريور 1392

مرداد ماه

ماه مرداد هم تموم شد و پسر ما وارد 23 امین ماه از زندگیش شد 23 ماهی که همه لحظه هامون کنارش پر از عشق و شادی و شیرینی بوده شیرین کاری هات هر روز داره بیشتر میشه وقتی موبایل زنگ میزنه یا تلفن بدو میای پیش من و میگی مامان گوشی جواب بدم؟ اجازه میگیری هههههههههه کلا واسه بیشتر کارهات اجازه میگیری و من کلی کیف میکنم چند روز پیش من کنار تو خوابیده بودم که یهو دیدم ساعت یه ربع به 9 و خواب موندم تا پاشدم تلفن خونه هم زنگ زد رفتم اونو جواب بدم تو بیدار شدی و هی گریه کردی و میخواستی من بیام پیشت منم تلفنو زود قطع کردم و اومدم پیشت بعد به من میگی : دیهَت بکنم؟ دیروز رفته بودیم پاساژ آ؛رین که بابا سجاد کت و شلوار بخره بعد اونجا رو میز ...
2 شهريور 1392
1